بعد از رحلت آیت الله بروجردی شاه تلاش کرد مرجعیت شیعه را به نجف منتقل کند
شور و هیجان وصف ناشدنی مردم از نامهی امام به شاه انتشار این نامه در بین مردم شور و هیجانی وصف ناشدنی به بار آورد. این اولین باری بود که پس از سالها یک مرجع شیعه این گونه با شاه ایران سخن میگوید. اینجا بود که کم کم توان رهبری سیاسی حضرت امام برای روحانیون […]

شور و هیجان وصف ناشدنی مردم از نامهی امام به شاه
انتشار این نامه در بین مردم شور و هیجانی وصف ناشدنی به بار آورد. این اولین باری بود که پس از سالها یک مرجع شیعه این گونه با شاه ایران سخن میگوید. اینجا بود که کم کم توان رهبری سیاسی حضرت امام برای روحانیون و مردم روشن شد و بیشتر نامهها، بیانیهها، تلگرافها به سوی معظم له ارسال میگردید.
حضرت امام در همان روز تلگراف شدیداللحن دیگری خطاب به علم نوشتند: «معلوم میشود شما بنا ندارید به نصیحت علمای اسلام که ناصح ملت و مشفق امتاند، توجه کنید.» حضرت امام اضافه کردند که «اگر گمان کردید میشود با زور چند روزه، قرآن کریم را در عرض اوستای زردتشت، انجیل و بعض کتب ضاله قرار داد… و کهنهپرستی را میخواهید تجدید کنید، بسیار در اشتباه هستید. اگر گمان کردید با تصویب نامهی غلط و مخالف قانون اساسی میشود پایههای قانون اساسی را که ضامن ملیت و استقلال مملکت است، سست کرد و راه را برای دشمنان خائن به اسلام و ایران باز کرد، بسیار در خطا هستید.» حضرت امام در پایان به علم اخطار کرد یا به اطاعت خداوند، قانون اساسی، قرآن و علمای ملت در آیید یا «علمای اسلام دربارهی شما از اظهار عقیده خودداری نخواهند کرد.»
آیت الله گلپایگانی، نجفی و شریعتمداری نیز تلگرافهایی را به شاه و علم مخابره نمودند. ولی لحن تلگرافهای حضرت امام در آن فضای اختناقآمیز چنان هیجانانگیز بود که همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داده بود.
قم به حرکت در میآید
مدتی از تلگراف امام خمینی و سایر مراجع به نخست وزیر گذشت و پاسخی نیامد. عَلم میخواست با سکوت قضیه را به دست فراموشی بسپارد؛ اما درک عمیق مراجع از اهداف رژیم و حساسیت روحانیون و مردم متدین قم عمیقتر از آن بود که علم تصور میکرد. رؤیت هلال جمادی الثانی (۸ آبان) خبر از فرارسیدن دههی فاطمیه میداد. این دهه موقعیتی مناسب برای اظهار نظر روحانیون در مجالس عزاداری بود.
وعاظ معروف قم، حجت الاسلام حاج شیخ مرتضی انصاری، حاج سید محمد آل طه و حاج سعید اشراقی در مجالس مختلف سخن خود را به اعتراض به دولت میکشاندند و به مردم مذهبی هشدار میدادند که تغییر سوگند به «قرآن» به، سوگند به «کتاب آسمانی» و حذف شرط اسلام نشان از توطئهای برای دینزدایی است.
جامعهی مدرسین که تازه فعال شده بود و با این نام حضور خود را اعلام کرده بود، با مشورت مراجع، مجلس عزایی را در سوم جمادی الثانی (۱۰ آبان)، روز وفات فاطمهی زهرا سلام الله عليها، در مسجد اعظم قم برپا کرد. این مجلس که قبلا با اطلاعیهای از کلیهی مردم دعوت به عمل آورده بود، مورد استقبال شدید مردم قرار گرفت. حضرت امام با سایر مراجع و علمای طراز اول قم نیز در این اجتماع حضور داشتند. در این مجلس آیت الله مکارم شیرازی یکی از مدرسین و حجت الاسلام حاج شیخ مرتضی انصاری خطیب شهیر قم سخنرانی کردند.
انقلابیگری آیت الله مکارم شیرازی
آیت الله مکارم سخن خود را پیرامون حقوق زن از دیدگاه اسلام آغاز کرد. وی در این این باره گفت: «دنیای امروز می گوید: زن و مرد باید حقوق مساوی داشته باشند، ولی اسلام میگوید: دربارهی حقوق زن و مرد باید عدالت کاملا رعایت شود و میان این فرق بسیار است.» وی پس از اشاره به تفاوت آفرینش طبیعت زن و مرد، و اهداف آفرینش از این دو جنس اضافه کرد که «عدالت میگوید در اجتماع انسانی باید به کاری بپردازد که ساختمان جسم و جان او برای آن آفریده شده… اگر ما بخواهیم مساوات را در تمام شئون زندگی میان این دو جنس مختلف برقرار سازیم، مسلما ظلم کردهایم.» وی گفت: آیا جنس زن را «بازیچه ی دست این و آن قرار دادن صحیح است؟»
آیت الله مکارم سپس به تحلیل تصویب نامه پرداخت و آن را مخالف اسلام و قانون اساسی اعلام کرد. وی گفت از نظر اسلام «مقدرات مسلمان را به دست نامسلمانها سپردن از نظر شرعی جایز» نیست.
وی در مورد قانون اساسی گفت: قانون اساسی «خون بهای جمعی از مسلمانان است. آنها برای جنبههای مذهبی این قانون قربانیها دادند.»
وی در مورد افکار عمومی اعلام کرد: «این تصویبنامه اگر فرضا پنج هزار یا ده هزار رأی موافق داشته باشد، ۱۹ میلیون رأی مخالف دارد. آیا این جمعیت عظیم که امروز به عنوان اعتراض در این خانهی خدا اجتماع کردهاند، مردم این کشور نیستند؟ »
تهدید امام به اجتماع مردم در بیرون از قم
اگر روزی بنا شود که با کمک شما بخواهیم عملا به دولت نشان بدهیم، جمعیت این قدر نخواهد بود. آن روز جمعیتی جمع شود که این جا، جا نگیرند و باید در بیرون قم اجتماع کنند.» حضرت امام در پایان سخنان خود از مردم خواستند تا چند روز دیگر صبر کنند
آقای حاج انصاری نیز پس از تبيين نهضت انبیاء و استقامت آنان به تبیین لایحه پرداخت و به سانسور دولت اعتراض کرد و گفت: «از شهرها نامه میفرستند و تلگراف میکنند، ولی سانسور میشود…. ای کاش آزادی به زنهای مسلمان میدادند و اعلامیههای آنها هم چاپ میشد. یک زن پتیاره در شیراز اعلامیه داد، فورا در جراید منعکس شد؛ ولی آیات و حجج همه داد میزنند، صدایشان به گوش کسی نمیرسد! چاپخانههای قم میگویند، نمیتوانیم اعلامیهی آقایان را چاپ کنیم.» در آن روز غیر از این جلسه، مجلس بزرگ دیگری توسط آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری در مسجد امام حسن برقرار شد که سید محمد آل طه سخنران آن بود و پس از جلسه تظاهراتی علیه دولت شکل گرفت. در این مجالس از مردم خواسته شد تا چند روز دیگر صبر کنند و آرامش خود را از دست ندهند. مردم چند روز دیگر صبر کردند، اما نه تنها از پاسخ دولت خبری نشد، بلکه اسدالله عَلم طی سخنانی کنایهآمیز اعلام کرد، برای جلوگیری از روند اصلاحات ارضی تحریکاتی در جریان است که به قوای انتظامی دستور جلوگیری از هر بی نظمی را صادر کرده است. مراجع و علما مجددا با ارسال تلگراف به شاه و نخست وزیر و انتشار آن در بین مردم رژیم را تحت فشار قرار دادند. بی اعتنایی دولت بار دیگر بازاریان متدين قم را به هیجان آورد و در صبح روز ۲۰ آبان با تعطیل کردن بازار به سمت مسجد اعظم دست به یک راهپیمایی آرام زدند و خود را به درس امام خمینی در مسجد اعظم رساندند. یکی از بازاریان ضمن بیان فلسفهی حضور خود از حضرت امام خواست تا تکلیف مردم را نسبت به دولت روشن کند. حضرت امام در ضمن پاسخ به احساسات مردم متدین قم فرمودند: «به مقامات دولتی اطلاع دهند که بیش از این با احساسات مردم بازی نکنند. علمای اسلام دست بردار نیستند. اگر آنها خیال می کنند با امروز و فردا کردن میتوانند موضوع را مسکوت بگذارند، اشتباه است… صحبت خطر برای اسلام است. علمای اسلام نمیتوانند ساکت بمانند…. اگر روزی بنا شود که با کمک شما بخواهیم عملا به دولت نشان بدهیم، جمعیت این قدر نخواهد بود. آن روز جمعیتی جمع شود که این جا، جا نگیرند و باید در بیرون قم اجتماع کنند.» حضرت امام در پایان سخنان خود از مردم خواستند تا چند روز دیگر صبر کنند.
تحرک مردم قم لحظهای از حرکت باز نایستاد و از آغاز نهضت علما در مورد انجمن های ایالتی و ولایتی تقریبا در قم «هر روز راهپیمایی میشد و [مردم] به خانهی علما میرفتند.» مردم قم در سختترین شرایط، استقامت، بردباری و شور و هیجان خود را از دست ندادند و در تمام حرکتها پیشگام و الهام بخش سایر نقاط ایران بودند.
تحرک مراجع حوزهی نجف
حوزهی نجف از قدیمیترین حوزههای علمیهی شیعه است که به دلیل بارگاه با عظمت امام علی(ع) در نجف و قدمت حوزه علمیهی آن برای شیعیان در طول تاریخ همیشه از قداست برخوردار بوده است. خصوصا اینکه حوزهی علمیهی نجف همواره مرکز رهبری و مرجعیت تشیع بوده و تنها بعد از آیت الله بروجردی این مرکزیت به قم منتقل شد. شاه نیز بعد از آیت الله بروجردی تلاش کرد تا مرجعیت شیعه را به نجف منتقل کند؛ لذا تلگراف تسلیت فوت آیت الله بروجردی را خدمت آیت الله حکیم مخابره کرد. بنابراین اظهارنظر آیت الله حکیم میتوانست برای رژیم مهم تلقی گردد.
آیت الله حکیم در مورد لایحهی انجمنهای ایالتی عکس العمل نشان داد و طی یک تلگراف به آیت الله بهبهانی اعلام کرد که «به اولياء امور ابلاغ کنید از تصویب این گونه قوانین کافره که برخلاف قوانین مقدسهی اسلام و مذهب حقهی جعفری است جلوگیری نمایند.» (۱)
آیت الله خویی نیز با ارسال تلگرافی به شاه متذکر شد که «صدور بعضی از قوانین که تقلید بیگانگان در آنها آشکار و مخالف قوانین اسلامی و قانون اساسی میباشد از نظر اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران فاقد ارزش است.»
غیر از مراجع نجف عالمان طراز اول حوزهی نجف نیز با اعلامیهای که به امضای شش نفر از بزرگان و مدرسان رسیده بود، نهضت عالمان قم را مورد حمایت قرار داده و اعلام کردند: «اینک حوزهی علمیهی نجف اشرف با انتشار عین اعلامیهی حضرات حجج اسلام و آیات عظام حوزهی مقدسهی قم… عاجلا تقاضای کمک اهل دین، خاصه طبقهی روحانیون را در الغای تصویب نامه و تأیید مقاصد عالیهی پیشوایان و بزرگان دین – که هدفی جز صلاح مردم و مملکت و حفظ قوانین مقدسهی اسلام ندارند. مینماید.»
واکنش حوزه ی علمیه ی مشهد
حوزهی علمیهی مشهد نیز به دلیل مجاورت با بارگاه ملکوتی امام هشتم و رفت و آمد شیعیان همیشه مرکز خبر بوده است. سابقهی قیام مسجد گوهرشاد در مقابل رضاشاه و به شهادت رساندن قیامگران، همیشه لکهی ننگی بر دامان سلسلهی پهلوی و موجب شرمساری این خاندان بود. به این جهات فعالیت این حوزه بسیار با اهمیت تلقی میگردید.
حضور و آیت الله قمی، فرزند آقاحسین قمی، مرجع شجاع و رهبر تبعیدی قیام در مقابل رضاشاه، حوزهی مشهد را نزد سیاسیون مذهبی و مردم متدین مهم جلوه میداد.
با همهی این توصیف ها با انتشار خبر تصویب لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی حوزه ی مشهد ابتدا از خود واکنشی نشان نداد. شاید علت تجربهی تلخی بود که حوزهی علمیهی مشهد از قیام ناهماهنگ با سایر حوزهها در مقابل بدعتهای رضاشاه از خود بروز داد؛ لذا در حوزهی مشهد ابتدای ماجرای لایحهی انجمنها «کمتر جنب و جوشی به چشم میخورد، فقط به خواندن و نصب اعلامیههای مراجع قم، تهران و نجف اشرف در مدرسهی نواب و بعضی مدارس دیگر و مساجد و استماع و گوش دادن به نوارهای سخنرانی بسنده میشد.»
اما وضعیت سکوت دوام نیاورد. طلاب جوان به تکاپو افتادند و با اجتماع در مدرسهی نواب به سوی منازل آقامیرزا احمد کفایی و آیت الله میرزا حسین سبزواری راهپیمایی کردند؛ اما راهپیمایی طلاب مورد بی اعتنایی این آقایان قرار گرفت. فردا نیز طلاب حوزهی مشهد دست به یک راهپیمایی زدند و این بار به منزل آیت الله سیدمحمدهادی میلانی و آیت الله سید حسن قمی رفتند. حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد از طرف طلاب سخنرانی پرشوری را ایراد کرد و آیت الله میلانی و قمی، طلاب را مورد تشویق قرار دادند.
علمای مشهد، آیت الله فقیه سبزواری، حاج آقا حسن قمی و میرزا احمد کفایی در منزل آیت الله میلانی تشکیل جلسه دادند و استاندار خراسان آقای سید جلال الدين طهرانی را احضار کردند و مخالفت خود را نسبت به لایحه اعلام نمودند. آیت الله قمی استاندار را تهدید کرد که مردم را برای تحصن در مسجد گوهرشاد دعوت میکند. سید جلال الدين متعهد شد تا نارضایتی علمای مشهد را به شاه ابلاغ کند.
با رسیدن اخبار نهضت از قم، مجامع مذهبی مشهد نیز از خود عکس العمل نشان دادند. کانون نشر حقایق اسلامی، انجمن تبلیغات اسلامی، انجمن اسلامی دانشجویان، جامعه ی تعلیمات اسلامی و انجمن تعلیمات اسلامی، با ارسال نامه ای ضمن اعلام تبعیت از مراجع، از آیت الله میلانی خواستند تا نارضایتی مجامع دینی مشهد را به «اولياء امور ابلاغ و لغو تصویب نامه را جداَ از دولت بخواهند.» هم چنین بازرگانان و اصناف مشهد نیز طی طوماری از آیت الله میلانی خواستند تا از دولت «لغو لایحه» را بخواهد.
منبع: «سه سال ستیز مرجعیت شیعه» نویسنده روح الله حسینیان
بیشتر بخوانیم:
حضرت امام به شاه هشدار داد که عَلَم یا باید تابع قانون باشد و یا توبه کند
هماهنگی علما در مقابل لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی حاصل ابتکار و مدیریت حضرت امام(ره) بود